مدح و ولادت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
بهـار آمـد و عـطری به هر دیار زدند به جایجای زمین نقشی از بهار زدند فـرا رسـیـدن نوروز و موکـب گـل را به نـغـمه جـارچـیـان بـهـار جـار زدند به هر کجای در آید نسیم، عطـرافشان مگر که بر نَفَسش بوی زُلف یار زدند به روی جامۀ سبزی که بر تنش کردند هـزار بـرگ به پـیـراهـن چـنـار زدنـد هـزارها عَـلَـم سـرخ و زرد و آبیِ گل به این نویـد به گلزار و کوهسار زدند شکوه موکب میلاد حضرت مهدیست که بر زمین و زمان این همه نگار زدند رسـیـد مـهـدی مـوعـود کـز ولادت او به فـرق عشق و وفا تاج افـتخار زدند عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست طـلایــهدار سـحــرگــاه نــور مـیآیــد امـيـر قــافـلـۀ شـوق و شــور مـیآیــد گـشـوده پـنجرۀ نـور بر زمین و زمان امــام نــور کـه در سـال نــور مـیآیـد امـام يـازدهـم را به شـادی و تـبـريک مَلَک ز هر طـرفی در حـضور میآید به مـنـزل دل ویـران مـا بُـوَد نـزدیک طــنـیـن قــافــلـه کـز راه دور مـیآیــد ز شــوق تــابــش ایـن آفــتــاب آزادی ز ذرّه ذرّه ســـرود ســــرور مــیآیــد پس از سه روز سفر در عوالم ملکوت ز مــيـهــمـانـی ربِّ غــفــور مــیآیــد ز غــیـب یـافـتـه اَلـواح مـهــدویّـت را کَـلـیـم عـالَـم رَجَـعـت ز طـور مـیآیـد بود کريم و همين بس کرامتش که مدام از او عـنايت و از مـا قـصـور میآیـد عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست نظامبخش جهان و جهانِ جان مهدیست امام منتقـم و صاحبالزمان مهدیست کسی که عـدل عـلی را به معنی اعلی برای نوع بـشر آرَد ارمغان مهدیست کسی که با کـلماتـش به ظاهر و باطن کتاب حُسن خدا راست ترجمان مهدیست کسی که رجعت والای صالحان زمین برای یاری او میشود عیان مهدیست کـسی که فـیض نگـاه ولایـتـش امروز نگاهدار زمین است و آسمان مهدیست وجود او همه لطف است و غیبتش همه لطف کمال لطف خـدا بر جهانیان مهدیست کـسـی کـه زمـزمـۀ عـاشـقـانـهاش آرد نزول بارش رحمت به انس و جان مهدیست عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست |